باسمه تعالی
با عرض سلام و ادب خدمت شما بدین وسیله گزارش جلسه دوم نگرش نو به نهج الیلاغه را تقدیم می کنم؛
موضوع جلسه: مطالب مربوط به سقیفه در نهج البلاغه
- خطبه 197؛ ماجرای غسل و کفن و دفن پیامبر(ص)
(این سخنرانى در شهر کوفه در دوران زمامدارى آن حضرت ایراد شد)
- فضائل امیر المؤمنین علیه السّلام
اصحاب و یاران حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم که حافظان اسرار او مىباشند، مىدانند که من حتى براى یک لحظه هم مخالف فرمان خدا و رسول او نبودم، بلکه با جان خود پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را یارى کردم. در جاهایى که شجاعان قدمهایشان مىلرزید، و فرار مىکردند، آن دلیرى و مردانگى را خدا به من عطا فرمود.
2. در سوگ پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در حالى که سرش بر روى سینهام بود قبض روح گردید، و جان او در کف من روان شد آن را بر چهره خویش کشیدم.
متصدّى غسل پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم من بودم، و فرشتگان مرا یارى مىکردند، گویا در و دیوار خانه فریاد مىزد. گروهى از فرشتگان فرود مىآمدند و گروهى دیگر به آسمان پرواز مىکردند.
گوش من از صداى آهسته آنان که بر آن حضرت نماز مىخواندند، پر بود، تا آنگاه که او را در حجرهاش دفن کردیم. چه کسى با آن حضرت در زندگى و لحظات مرگ از من سزاوارتر است؟ پس مردم! با دل بینا حرکت کنید، و نیّت خویش را در جهاد با دشمن راست بدارید.
سوگند به خدایى که جز او خدایى نیست، من بر جادّه حق مىروم، و دشمنان من بر پرتگاه باطلند، مىگویم آنچه را مىشنوید، و براى خود و شما از خدا طلب آمرزش دارم.
- به توصیه پیامبر(ص)، حضرت امیر(ع) به جمع آوری قرآن مشغول شدند.
- خطبه 192؛ قاصعه درباره جایگاه حضرت امیر(ع) نزد پیامبر(ص)
سوابق درخشان شجاعت و فضائل امام علیه السّلام
من در خردسالى، بزرگان عرب را به خاک افکندم، و شجاعان دو قبیله معروف «ربیعه» و «مضر» را در هم شکستم! شما موقعیّت مرا نسبت به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در خویشاوندى نزدیک، در مقام و منزلت ویژه مىدانید، پیامبر مرا در اتاق خویش مىنشاند، در حالى که کودک بودم مرا در آغوش خود مىگرفت، و در بستر مخصوص خود مىخوابانید، بدنش را به بدن من مىچسباند، و بوى پاکیزه خود را به من مىبویاند، …. و من همواره با پیامبر بودم چونان فرزند که همواره با مادر است، «2» پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم هر روز نشانه تازهاى از اخلاق نیکو را برایم آشکار مىفرمود، و به من فرمان مىداد که به او اقتداء نمایم. پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم چند ماه از سال را در غار حراء «3» مىگذراند، تنها من او را مشاهده مىکردم، و کسى جز من او را نمىدید، در آن روزها، در هیچ خانه اسلام راه نیافت جز خانه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم که خدیجه هم در آن بود و من سوّمین آنان بودم. من نور وحى و رسالت را مىدیدم، و بوى نبوّت را مىبوییدم من هنگامى که وحى بر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرود مىآمد، ناله شیطان را شنیدم، گفتم اى رسول خدا، این ناله کیست؟ گفت: شیطان است که از پرستش خویش مأیوس گردید و فرمود: «على! تو آنچه را من مىشنوم، مىشنوى، و آنچه را که من مىبینم، مىبینى، جز اینکه تو پیامبر نیستى، بلکه وزیر من بوده و به راه خیر مىروى»
- رحلت پیامبر(ص) و انکار
بعد مرگ پیامبر(ص) خلیفه دوم انکار کردند؛ گفت پیغمبر(ص) غیبت کرده نه رحلت. او را نهی کردند. آیه «انک میت و انهم میتون» آیه «انقلبتم علی اعقابکم»
مغیره بن شعبه؛ به خلیفه اول و دوم و ابوعبیده جراح میرسه و اونها رو به سقیفه میبره. در سقیفه درگیری اوس و خزرج بود بر سر حاکم. ابوبکر از قول پیامبر(ص) میگه امیر از قریشه. تعارف بین این سه نفر. ابوبکر با عمر بیعت میکنه. داشت رئیس خزرج (سعد بن عباده) حاکم میشد برای همین اوس با ابوبکر بیعت کردند، خزرج هم بجز اطرافیان سعد با ابوبکر بیعت میکنند. میان مسجد و در خانه پیامبر(ص) مردم مشغول نماز بر پیکر ایشان بودند.
«السقیفه و الخلافه» عبدالفتاح عبدالمقصود و کتاب 8 جلدی «امام علی(ع)»
- کلام 67 نهج البلاغه
(وقتى در 28 صفر سال 11 هجرى ماجراى سقیفه را به امام رساندند پرسید: انصار چه گفتند؟ پاسخ شنید که انصار گفتند: زمامدارى از ما، و رهبرى از شما مهاجرین انتخاب گردد. پس امام علیه السّلام فرمود)
ردّ استدلال انصار و قریش نسبت به امامت در سقیفه
چرا با آنها به این سخن رسول خدا استدلال نکردید که آن حضرت در باره انصار سفارش فرمود: با نیکان آنها به نیکى رفتار کنید و از بدکاران آنها در گذرید! [پرسیدند چگونه این حدیث انصار «2» را از زمامدارى دور مىکند؟ پاسخ داد:] اگر زمامدارى و حکومت در آنان بود، سفارش کردند در باره آنها معنایى نداشت [سپس پرسید، قریش در سقیفه چه گفتند؟ جواب دادند: قریش مىگفتند ما از درخت رسالتیم، امام علیه السّلام فرمود] به درخت رسالت استدلال کردند! امّا میوهاش را ضایع ساختند
- الفت بین مسلمانها
سوره انفال آیه 63؛ تألیف بین قلوب مسلمانها؛ بعد پیامبر(ص) انحرافی پیش آمد که شرایط برگشت به دوران جاهلیت
عقد اخوت، ایثار انصار؛ سوره حشر
- نحوه برخورد با اهل مکتب خلفا
خداوند دشنام را ممنوع کرده «و لاتسب»
باید تبری داشته باشیم و نباید بگیم خدماتی داشتهاند. اما برای حفظ وحدت و مسایل سیاسی این مطالب را در جمع نباید مطرح کنیم.
- بعد سقیفه
عباس و ابوسفیان پیش حضرت امیر(ع) آمدند برای بیعت. جایگاه و قدرتی داشتند که میتوانستند جهت قضایا را عوض کنند. حضرت نپذیرفتند.
اصل اول: حضرت وظیفه خودشان را انجام میدادند. جنازه پیامبر(ص) را رها نکردند بروند دنبال دعواهای مسائل حکومت.
اصل دوم: حکومت وسیله است نه هدف.
خطبه 33: این نعل پاره نزد من با ارزشتر از حکومت بر شماست، مگر اینکه حقی اقامه کنم یا باطلی را دفع کنم.
در بین جلسه این سوالت پرسیده و جواب داده شد:
- آیا قرآن حضرت امیر(ع) همین قرآن ماست؟
بلی، اما توضیحات و شأن نزولهایی اضافه داشته است.
- کتابهای حضرت امیر(ع)
- صحیفه امام علی(ع): حجم کم، در غلاف شمشیر ایشان بوده. در منابع مختلف، ازجمله اهل سنت به آن اشاره شده. حدیث از صحیح بخاری
- کتاب امام علی(ع)
- مصحف امام علی(ع)؛ همان قرآن: تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آیات
*نکته: لینک صدای جلسه
کلمات کلیدی: